غنچه ی خندان به این وبلاگ خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را در آن سپری کنید نطر فراموش نشه. |
|||
پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : سیده زینب
می خواستن غضنفر رو اعدام کنن، ازش می پرسن: آخرین حرفت رو بزن.
زوج جوانی کنار ساحل نشسته بودند. آقاهه می پرسه: عزیزم من اولین عشق تو هستم؟
خانمه می گه: بله، البته که هستی... من نمی دونم چرا شما مردا همه تون همین سوال تکراری رو می پرسید!
خره با گاوه دعواش میشه خره عصبانی میشه میره رو دیوار مینویسه (این گاو خر است!!!!!؟
دختر زشته به دوست پسرش می گه: شباهت من و خورشید چیه؟
می گه: به جفتتون نمی شه مستقیم نگاه کرد
غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش،
ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
غضنفر تلوزیونشو میفروشه ماهواره میخره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تست كنكور هنر: اولین هنری كه پس از دیدن چهره آرایش كرده دختران امروزی
به ذهن شما متبادر میشود چیست؟ الف: مینیاتور. ب: صافكاری، بتونه كاری و نقاشی اتومبیل!!!!
ج: دوپینگ!!!! د: من به ناموس مردم نگاه نمیكنم
میدونی فایده این شلوار كوتاه كه دخترا پاشون میكنن چیه این اقایون یه ذره سر به زیر میشن
غضنفر با دوست دخترش تو ماشین بودن میبینه جلوتر ایست بازرسیه!
قبل از ایست بازرسی به دوست دخترش می گه:تو از ماشین پیاده شو بعد
از ایست بازرسی بگو مستقیم تجریش که من دوباره سوارت کنم..
بعد از ایست بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش میگه:
ونک غضنفر میگه شرمنده مسیرم نمیخوره !
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |